English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 101 (8486 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
persistent U پایا مداوم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sustained rate U سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
permanent U پایا
reliable U پایا
durable U پایا
constant U پایا
monostable U تک پایا
abiding U پایا
stables U پایا
stable U پایا
lasting U پایا
perennial U پایا
constants U پایا
perennials U پایا
sundial U ترمس پایا
stable state U حالت پایا
monostable flip flop U الاکلنگ تک پایا
permanent flow U ابدهی پایا
multistable U چند پایا
mosatble circuit U مدار تک پایا
immortelle U جاویدان گل پایا
sundials U ترمس پایا
steady state U حالت پایا
plateau U شرایط پایا
plateaus U شرایط پایا
plateaux U شرایط پایا
permanent flow U بده پایا
segolily U زنبق پایا
steady state wave motion U حرکت موجی پایا
steady state theory U نظریه حالت پایا
permanent deformation U تغییر شکل پایا
self perpetuation U پایا درنفس خود
steady state conduction U رسانش با حالت پایا
steady state approximation U تقریب حالت پایا
steady state flow U جریان با حالت پایا
constants U مداوم
constant U مداوم
unremitting U مداوم
ongoing U مداوم
sequential U مداوم
continuous U مداوم
running U مداوم
cyclic U مداوم
continuing U مداوم
drum rolls U ضربات مداوم
running fire U اتش مداوم
steadies U پی درپی مداوم
steady state growth U رشد مداوم
halting U غیر مداوم
steadiest U پی درپی مداوم
stand U دفاع مداوم
steady U پی درپی مداوم
steadying U پی درپی مداوم
sustained fire U اتش مداوم
steadied U پی درپی مداوم
sustained illumination U روشنایی مداوم
sustained rate U نواخت مداوم
sustaining growth U رشد مداوم
drum roll U ضربات مداوم
sustained fire U تیر مداوم
persistent inflation U تورم مداوم
discontinuous U غیر مداوم
endurance time U سرعت مداوم
fluctuates U تغییر مداوم
fluctuated U تغییر مداوم
continuous illumination U روشنایی مداوم
fluctuate U تغییر مداوم
durably U بطور مداوم
continuous fire U اتش مداوم
life long education U اموزش مداوم
endurance time U سرعت حداکثر مداوم
straight pool billiard U بازی مداوم 1/41 بیلیاردکیسهای
steady state U وضعیت بارشد مداوم
continuous duty U کار مداوم یکنواخت
stable U مداوم محک کردن
assiduity U توجه و دقت مداوم
stables U مداوم محک کردن
Constant dripping wear away the stone . <proverb> U قطرات مداوم آب سنگ را مى ساید.
one-night stands U رابطهی جنسی یک شبه نه مداوم
yak U : بطور مداوم حرف زدن
yaks U : بطور مداوم حرف زدن
one-night stand U رابطهی جنسی یک شبه نه مداوم
continuation U حرکت مداوم بسوی سبد
ribbon switch U مبدل فشار مداوم به الکتریسیته
continuously pointed fire U اتش روانه شده مداوم
uninterrupted duty U کار مداوم غیر یکنواخت
continuous strip camera U دوربین عکسبرداری به طریق نوار مداوم
memory sniffing U ازمایش مداوم حافظه به هنگام پردازش
lindy U رقص دارای حرکات سریع وجهشهای مداوم
continuous strip photography U عکاسی به طریق نوار مداوم عکسبرداری هوایی با نوارمداوم
automatic terminal information service U ارسال مداوم اطلاعات غیرکنترلی ثبت شده در مناطق ترمینالهای دذارای ترافیک سنگین
to be exposed to a constant stream of something U در معرض چیزی به طور مداوم بودن [بدون اینکه مستقیمآ به آن چیز توجه شود]
creep U تغییر شکل تدریجی و کند ولی پیوسته یک ماده تحت تاثیرنیروی ثابت با تنش مداوم
creeps U تغییر شکل تدریجی و کند ولی پیوسته یک ماده تحت تاثیرنیروی ثابت با تنش مداوم
seen fire U اتش مداوم و دیدبانی شده پدافند هوایی که روی سبقت معین در جلوی هواپیما اجرامیشود
broadcast controlled air interception U نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
continuous strip imagery U عکاسی متوالی از یک نوارزمین عکاسی مداوم از یک نوار
scan U دیدبانی کردن دیدبانی مداوم
scanned U دیدبانی کردن دیدبانی مداوم
scans U دیدبانی کردن دیدبانی مداوم
continuous processor U دستگاه چاپ متوالی عکس چاپ کننده مداوم عکس
Recent search history Forum search
0google translatero emtehan kon hatman jawab mide. متوجه منظورتون نشدم. یعنی دیگه از برنامه شما استفاده نکنم و برم از گوگل ترانسلت استفاده کنم؟ اون که ترجمه هاش داغونه. لطفا راهنماییم کنید من برای پایا
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com